معرفی کتاب گتسبی بزرگ (منابع برتر شبکه کتاب خوانان حرفه ای)

گتسبي بزرگ
نویسنده: اسكات فيتسجرالد؛ مترجم كريم امامي
ناشر: نيلوفر
ناشر: نيلوفر
در اين نوشتار نويسنده ميكوشد تا نكاتي را كه منتقدين بايسته است در نقد بدان بپردازند يادآور شود و آنها را مورد بحث و بررسي قرار دهد.
مهشيد جعفري - .مرز ميان معرفي كتاب و نقد كتاب كجاست و چيست؟ اصولي كه در نگارش هر يك ميبايست رعايت شود كدامند؟ جايگاه نظر و سليقهي شخصي كجاست؟ براي اينكه بتوان از عهدهي هر كدام به خوبي برآمد، بايد چه آگاهيها و دسترسيهايي داشت؟ اينها نخستين پرسشهايي هستند كه پيش روي نويسندگان معرفي، يا بررسي / نقد كتاب قرار ميگيرد.
معرفي كتاب تنها اطلاعات ضروري دربارهي را ارائه ميكند (اطلاعات كتابشناختي). شرح، يا خلاصه كوتاهي است از آنچه در كتاب آمده است. نظر و سليقه و باورهاي نويسندهي معرفي كتاب، تنها در انتخاب كتاب مشخص براي معرفي دخيل است و او در نوشتهاش، كتاب را ارزيابي و تحليل و تفسير نميكند. مطالعهي كتاب، داشتن آگاهي و تسلط به موضوع آن، شناخت از نويسنده، و نيز مطلع بودن از سبكهاي ادبي و اصول فني به نويسندهي معرفيِ كتاب كمك ميكند، ولي ضرور نيست. منتقدان تراز اول كتاب بر سر اصول نوشتن نقد كتاب، كم و بيش، تفاهم دارند، گر چه هر كدام بنا بر سليقه و سبك خود، چيزهايي به آن ميافزايند، يا از آن ميكاهند.
نقد كتاب، گزارشي درباره كتاب، يا خلاصهاي از آن نيست، بازتاب دهندهي واكنش منتقد است به كتاب و در آن نقاط قوت و ضعف اثر، مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار ميگيرد. نقد كتاب توصيف، تحليل انتقادي، و ارزيابي كيفيت و مفهوم و اهميت و تأثيرگذاري يك كتاب است، نه بازگويي آن. در نوشتن نقد بايد بر هدف، محتوا، و قدرت متقاعد كنندگي كتاب تمركز كرد. بايد گفت كه نويسنده تلاش كرده است چه بگويد و اينكه در انجام اين كار (به نظر منتقد) تا چه ميزان موفق بوده و نيز لازم است كه منتقد شواهدي دربارهي ارزيابي خود ارائه كند.
هر قدر به خود و به توانمان در نوشتن مطمئنيم، و بر موضوعي كه كتاب دربارهي آن نوشته شده تسلط داريم، نبايد بر كتابي كه نخواندهايم نقد بنويسيم. نوشتن نقد كتاب بر پايهي مرور سر فصلها، خواندن مقدمهها و يادداشتها، و مراجعه به نوشتهي پشت جلد، بدون خواندن كامل و دقيق متن كتاب، و گاه حتي بيمراجعه به منابع ديگر، كار درستي نيست. هيچ روش مشخص و چارچوب صلب و خللناپذيري براي نوشتن نقد كتاب وجود ندارد و شيوهي نوشتن چنين نقدي به شدت شخصي است، ولي اصول را نبايد از ياد برد و به كلي كنار گذاشت.
آنچه در زير ميآيد، راهنمايي است براي نوشتن نقد كتاب، كه عمدهي آن را از شيوهنامهي دانشگاه دالهوزي برگرفتهايم، البته اينها تنها پيشنهاد هستند، نه فرمولي كه بايد مو به مو رعايت كرد:
1.بخشي را به بيان اطلاعات و مشخصات ظاهري اختصاص دهيد: عنوان كتاب، نام نويسنده، تاريخ نخستين چاپ، موضوع كتاب، ويژگيهاي شكلي (داشتن نقشه، تصاوير، و ...، قطع كتاب)، قيمت، و شابك.
2.هدف نويسنده را از نوشتن كتاب مطرح كنيد. نويسنده گاه هدفهاي خود را در مقدمه يا فصل نخست عنوان ميكند و اگر چنين نكرده باشد، با چند پرسش ساده از خود، ميتوانيد هدف او را بشناسيد:
§ چرا نويسنده دربارهي اين موضوع كتاب نوشته است، نه دربارهي موضوعي ديگر؟
§ ديدگاه اصلي نويسنده در كتاب چيست؟
§ آيا نويسنده مطلبي تخصصي نوشته، يا با شاخ و برگدادن به يك رويداد و برجستهسازي آن، تلاش كرده كه خواننده را متقاعد كند؟
§ ژانر اصلي كتاب چيست و كتاب چگونه در قالب اين ژانر قرار گرفته است؟ دانستن ژانر به درك بهتر فرم هنري كتاب و شيوهي پرداخت موضوع كمك ميكند. § مخاطب كتاب كيست؟
§ سبك نويسنده چيست؟ شيوهاي معمول است يا روشي بديع؟ كيفيت شيوه نگارش را ميتوان با سنجههايي چون: پيوستگي مطالب، وضوح و شفافيت، اصالت، باورپذيري، استفادهي درست از واژگان فني، گوياييِ بدون حشو، بسط كامل و كافي، رواني خوانش، و تناسب با مخاطب هدف ارزيابي كرد.
§ كتاب چگونه سازمان يافته است؟ براي دانستن اين موضوع ميتوانيد فهرست مطالب را مرور كنيد. اين كار به تشخيص ايدهها و درك منظور اصلي نويسنده و تقدم و تأخر زماني و موضوعي كمك ميكند.
§ كتاب بر شما چه تأثيري گذاشته است؟ آيا فرضيات شما دربارهي موضوع با خواندن اين كتاب تغيير كرد؟ تقويت شد؟ يا به كل از آنها گذشتيد؟ كتاب تا چه اندازه به منطق فكري و دانستههاي شخصي شما نزديك است؟ در موضوع كتاب چه تجربههاي شخصياي داشتهايد؟
§ به نظر شما كتاب به چه ميزان به هدفهاي خود رسيده است؟
§ آيا خواندن اين كتاب را به ديگران پيشنهاد ميكنيد؟ چرا؟ 3.دربارهي درون مايهي (theme) كتاب و نظريهاي كه كتاب بر آن استوار است، حرف بزنيد.
§ درون مايه، جريان يا موضوع اصلي كتاب است، كه الزاماً هم به عنوان كتاب ربطي ندارد و معمولاً هم در يك جملهي مشخص در كتاب بيان نميشود. بلكه بخش مشخصي از موضوع كلي كتاب را طرح ميكند.
§ نظريه (thesis)، باوري است كه نويسنده در مضمون كتاب تعميم ميدهد. اعتقاد نويسنده دربارهي نكتهاي مهم، نتيجهگيري فلسفي كتاب، و پيشفرضي است كه نويسنده ميخواهد ثابت كند. دربارهي نظريه، بدون استفاده از زبان استعاره و مجاز و با جملهاي روشن و گويا سخن بگوييد.
4.روند پيشرفت كتاب و شيوهاي را كه نويسنده براي بسط و اثبات نظريهاش به كار ميگيرد، شرح دهيد و نظرياتتان را با ارجاعها و عبارتهاي مشخص مستند كنيد. به طور معمول نويسندگان يكي از شيوههاي زير با تلفيقي از آنها را به كار ميبرند:
§ توصيف: در اين روش نويسنده به كمك واژهها، با ارائه جزئياتي كه با حواس پنجگانه يا قدرت تخيل خواننده قابل درك است، رويدادها و واقعيتها را بيان ميكند. در توصيف پيشينه و شيوهي شكلگيري هر موضوع شرح داده ميشود. نخستين هدف اين شيوه آن است كه به خواننده براي شناخت شخصيتها و موقعيتها و وقايع، از خلال جزئيات احساسبرانگيز و قابل تصويرسازي ذهني، كمك كند.
§ روايتگري: در اين شيوه، داستانِ مجموعهاي از رويدادها، معمولاً با همان تقدم و تأخر زمانياي كه رخ دادهاند، بيان ميشود. البته در رمان، نظم زماني رخدادها به دليل پيرنگ داستان، ممكن است بهم بخورد. در روايتگري (چه در داستان و چه در غير داستان) تأكيد بر رويدادهاست. روايت ميگويد كه چه اتفاقاتي رخ داده است و هدف اصلي اين شيوه روايت داستان است.
§ تفسير: در تفسير نويسنده براي ارائهي موضوعي يا شفاف كردن ايدهاي، روش توضيح و تحليل را به كار ميبندد. حقايقي را دربارهي يك موضوع، يا يك مورد، با شفافيت و بدون موضوعگيري، تفسير و تا جايي كه ممكن است با بيطرفي بيان ميكند. هدف اصلي اين روش توضيح است. § احتجاج: در اين روش، نويسنده از شيوهي استدلال و اقناع استفاده ميكند تا خواننده را دربارهي درست يا نادرست بودن موضوعي متقاعد كند. هدف متقاعد كردن خواننده است براي پذيرش چيزي و عمل كردن بر مبناي آن. در احتجاج دربارهي موضوع سو گيري ميشود. احتجاج بيطرف نيست.
5.كتاب را از نظر جذابيت، دقت تأثير گذاري، اهميت، جامع بودن، و مفيد بودن براي مخاطبانِ هدف ارزيابي كنيد. نشان دهيد كه آيا استدلالهاي اصلي نويسنده صحيحاند يا نه؟ به نظريات نويسنده واكنش نشان دهيد. با چه چيزي موافقيد و با چه چيز نه؟ چرا؟ نشان دهيد كه آيا نتايج گرفته شده به صورت منطقي و بر اساس شواهد گرفته شدهاند يا نه. مسائلي را كه كتاب مطرح ميكند بررسي كنيد؛ اينكه كتاب چه راهحلها و راهكارهايي را بدونِ راهحل باقي گذاشته است؟ چه نكات ويژهاي نامتقاعد كنندهاند؟ كتاب را با كتابهاي ديگر دربارهي همين موضوع يا ديگر كتابهاي همين نويسنده مقايسه كنيد و دريابيد كه آيا اين تنها تكرار گفتههاي كتابهاي پيشين، يا رد كردن نظريات پيشين است؟ اگر كتاب حرف تازهاي دارد، آيا منابعِ تازه كشف شدهاي هستند كه رويكرد نويسنده را قابل دفاع كنند؟ دربارهي بخشهايي كه مورد توجه ويژه هستند، اظهار نظر كنيد و نكاتي را كه به نظرتان به كتاب ارزش ادبي ميدهد برشمريد. كتاب را به موضوعهاي گستردهتر بسط دهيد.
6.بكوشيد تا اطلاعات بيشتري دربارهي نويسنده به دست آورديد: شهرت، مدارج علمي و تحصيلي، قابليتها، اثر گذاريها، زندگينامه و مانند اينها – هر مطلبي را كه با آنچه مورد نقد قرار ميگيرد مرتبط است و به صلاحيت نويسنده مربوط ميشود. آيا ميتوانيد ارتباطي ميان فلسفهي نويسنده، تجربيات زندگياش، و كتاب مورد نقد، بيابيد؟
7.از شكل كلي و ساختار ظارهري كتاب (گرافيك، طرح جلد، صفحهبندي، صحافي، حروفنگاري و مانند اينها) و از اينكه آيا نقشه و تصوير دارد يا نه سخن بگوييد. كيفيت آنها چگونه است؟ و آيا به فهم بهتر كتاب كمك ميكنند؟
8.پينگاشتهها را بررسي كنيد. آيا نمايهي كتاب دقيق است؟ پينوشتها و پانويسهاي هر بخش را بررسي كنيد. آيا به آگاهيهاي خواننده ميافزايند؟ آيا نكاتي را دربارهي آنچه درون متن آمده روشن ميكنند؟ كتابنامه را بررسي كنيد. چه منابعي مورد استفاده بوده است؟ منابع دست اول هستند يا نه؟ نويسنده چگونه از آنها بهره برده است؟ فهرستي از نكات مهم مورد غفلت تهيه كنيد.
9.خلاصهاي كوتاه از محتواي كتاب ارائه كنيد ،آن را تجزيه و تحليل كنيد، و دربارهاش نظر بدهيد. نتيجهگيريهاي خود را جمعبندي كنيد. همچنين به بخش نتيجهگيري نويسنده توجه ويژهاي بكنيد؛ آيا باورپذير و متقاعده كننده است؟ موضوعات اصلي كتاب را فهرست كنيد و به اختصار ايدههاي نويسنده را دربارهي اين موضوعها، نكتههاي مهم و نتيجهگيريها بيان نمايد. براي تأييد گفتههايتان عبارتها يا بخشهايي از كتاب، ساير آثار نويسنده، يا دربارهي كتاب و نويسندهاش را گو اه بگيريد. اگر كارتان را درست انجام داده باشيد، نتيجهگيري به صورت طبيعي به دنبال آن خواهد آمد؛ كه ميتواند شامل ارزيابي نهايي شما، يا تأييد ديدگاهتان باشد.
مهشيد جعفري - .مرز ميان معرفي كتاب و نقد كتاب كجاست و چيست؟ اصولي كه در نگارش هر يك ميبايست رعايت شود كدامند؟ جايگاه نظر و سليقهي شخصي كجاست؟ براي اينكه بتوان از عهدهي هر كدام به خوبي برآمد، بايد چه آگاهيها و دسترسيهايي داشت؟ اينها نخستين پرسشهايي هستند كه پيش روي نويسندگان معرفي، يا بررسي / نقد كتاب قرار ميگيرد.
معرفي كتاب تنها اطلاعات ضروري دربارهي را ارائه ميكند (اطلاعات كتابشناختي). شرح، يا خلاصه كوتاهي است از آنچه در كتاب آمده است. نظر و سليقه و باورهاي نويسندهي معرفي كتاب، تنها در انتخاب كتاب مشخص براي معرفي دخيل است و او در نوشتهاش، كتاب را ارزيابي و تحليل و تفسير نميكند. مطالعهي كتاب، داشتن آگاهي و تسلط به موضوع آن، شناخت از نويسنده، و نيز مطلع بودن از سبكهاي ادبي و اصول فني به نويسندهي معرفيِ كتاب كمك ميكند، ولي ضرور نيست. منتقدان تراز اول كتاب بر سر اصول نوشتن نقد كتاب، كم و بيش، تفاهم دارند، گر چه هر كدام بنا بر سليقه و سبك خود، چيزهايي به آن ميافزايند، يا از آن ميكاهند.
نقد كتاب، گزارشي درباره كتاب، يا خلاصهاي از آن نيست، بازتاب دهندهي واكنش منتقد است به كتاب و در آن نقاط قوت و ضعف اثر، مورد بررسي و تجزيه و تحليل قرار ميگيرد. نقد كتاب توصيف، تحليل انتقادي، و ارزيابي كيفيت و مفهوم و اهميت و تأثيرگذاري يك كتاب است، نه بازگويي آن. در نوشتن نقد بايد بر هدف، محتوا، و قدرت متقاعد كنندگي كتاب تمركز كرد. بايد گفت كه نويسنده تلاش كرده است چه بگويد و اينكه در انجام اين كار (به نظر منتقد) تا چه ميزان موفق بوده و نيز لازم است كه منتقد شواهدي دربارهي ارزيابي خود ارائه كند.
هر قدر به خود و به توانمان در نوشتن مطمئنيم، و بر موضوعي كه كتاب دربارهي آن نوشته شده تسلط داريم، نبايد بر كتابي كه نخواندهايم نقد بنويسيم. نوشتن نقد كتاب بر پايهي مرور سر فصلها، خواندن مقدمهها و يادداشتها، و مراجعه به نوشتهي پشت جلد، بدون خواندن كامل و دقيق متن كتاب، و گاه حتي بيمراجعه به منابع ديگر، كار درستي نيست. هيچ روش مشخص و چارچوب صلب و خللناپذيري براي نوشتن نقد كتاب وجود ندارد و شيوهي نوشتن چنين نقدي به شدت شخصي است، ولي اصول را نبايد از ياد برد و به كلي كنار گذاشت.
آنچه در زير ميآيد، راهنمايي است براي نوشتن نقد كتاب، كه عمدهي آن را از شيوهنامهي دانشگاه دالهوزي برگرفتهايم، البته اينها تنها پيشنهاد هستند، نه فرمولي كه بايد مو به مو رعايت كرد:
1.بخشي را به بيان اطلاعات و مشخصات ظاهري اختصاص دهيد: عنوان كتاب، نام نويسنده، تاريخ نخستين چاپ، موضوع كتاب، ويژگيهاي شكلي (داشتن نقشه، تصاوير، و ...، قطع كتاب)، قيمت، و شابك.
2.هدف نويسنده را از نوشتن كتاب مطرح كنيد. نويسنده گاه هدفهاي خود را در مقدمه يا فصل نخست عنوان ميكند و اگر چنين نكرده باشد، با چند پرسش ساده از خود، ميتوانيد هدف او را بشناسيد:
§ چرا نويسنده دربارهي اين موضوع كتاب نوشته است، نه دربارهي موضوعي ديگر؟
§ ديدگاه اصلي نويسنده در كتاب چيست؟
§ آيا نويسنده مطلبي تخصصي نوشته، يا با شاخ و برگدادن به يك رويداد و برجستهسازي آن، تلاش كرده كه خواننده را متقاعد كند؟
§ ژانر اصلي كتاب چيست و كتاب چگونه در قالب اين ژانر قرار گرفته است؟ دانستن ژانر به درك بهتر فرم هنري كتاب و شيوهي پرداخت موضوع كمك ميكند. § مخاطب كتاب كيست؟
§ سبك نويسنده چيست؟ شيوهاي معمول است يا روشي بديع؟ كيفيت شيوه نگارش را ميتوان با سنجههايي چون: پيوستگي مطالب، وضوح و شفافيت، اصالت، باورپذيري، استفادهي درست از واژگان فني، گوياييِ بدون حشو، بسط كامل و كافي، رواني خوانش، و تناسب با مخاطب هدف ارزيابي كرد.
§ كتاب چگونه سازمان يافته است؟ براي دانستن اين موضوع ميتوانيد فهرست مطالب را مرور كنيد. اين كار به تشخيص ايدهها و درك منظور اصلي نويسنده و تقدم و تأخر زماني و موضوعي كمك ميكند.
§ كتاب بر شما چه تأثيري گذاشته است؟ آيا فرضيات شما دربارهي موضوع با خواندن اين كتاب تغيير كرد؟ تقويت شد؟ يا به كل از آنها گذشتيد؟ كتاب تا چه اندازه به منطق فكري و دانستههاي شخصي شما نزديك است؟ در موضوع كتاب چه تجربههاي شخصياي داشتهايد؟
§ به نظر شما كتاب به چه ميزان به هدفهاي خود رسيده است؟
§ آيا خواندن اين كتاب را به ديگران پيشنهاد ميكنيد؟ چرا؟ 3.دربارهي درون مايهي (theme) كتاب و نظريهاي كه كتاب بر آن استوار است، حرف بزنيد.
§ درون مايه، جريان يا موضوع اصلي كتاب است، كه الزاماً هم به عنوان كتاب ربطي ندارد و معمولاً هم در يك جملهي مشخص در كتاب بيان نميشود. بلكه بخش مشخصي از موضوع كلي كتاب را طرح ميكند.
§ نظريه (thesis)، باوري است كه نويسنده در مضمون كتاب تعميم ميدهد. اعتقاد نويسنده دربارهي نكتهاي مهم، نتيجهگيري فلسفي كتاب، و پيشفرضي است كه نويسنده ميخواهد ثابت كند. دربارهي نظريه، بدون استفاده از زبان استعاره و مجاز و با جملهاي روشن و گويا سخن بگوييد.
4.روند پيشرفت كتاب و شيوهاي را كه نويسنده براي بسط و اثبات نظريهاش به كار ميگيرد، شرح دهيد و نظرياتتان را با ارجاعها و عبارتهاي مشخص مستند كنيد. به طور معمول نويسندگان يكي از شيوههاي زير با تلفيقي از آنها را به كار ميبرند:
§ توصيف: در اين روش نويسنده به كمك واژهها، با ارائه جزئياتي كه با حواس پنجگانه يا قدرت تخيل خواننده قابل درك است، رويدادها و واقعيتها را بيان ميكند. در توصيف پيشينه و شيوهي شكلگيري هر موضوع شرح داده ميشود. نخستين هدف اين شيوه آن است كه به خواننده براي شناخت شخصيتها و موقعيتها و وقايع، از خلال جزئيات احساسبرانگيز و قابل تصويرسازي ذهني، كمك كند.
§ روايتگري: در اين شيوه، داستانِ مجموعهاي از رويدادها، معمولاً با همان تقدم و تأخر زمانياي كه رخ دادهاند، بيان ميشود. البته در رمان، نظم زماني رخدادها به دليل پيرنگ داستان، ممكن است بهم بخورد. در روايتگري (چه در داستان و چه در غير داستان) تأكيد بر رويدادهاست. روايت ميگويد كه چه اتفاقاتي رخ داده است و هدف اصلي اين شيوه روايت داستان است.
§ تفسير: در تفسير نويسنده براي ارائهي موضوعي يا شفاف كردن ايدهاي، روش توضيح و تحليل را به كار ميبندد. حقايقي را دربارهي يك موضوع، يا يك مورد، با شفافيت و بدون موضوعگيري، تفسير و تا جايي كه ممكن است با بيطرفي بيان ميكند. هدف اصلي اين روش توضيح است. § احتجاج: در اين روش، نويسنده از شيوهي استدلال و اقناع استفاده ميكند تا خواننده را دربارهي درست يا نادرست بودن موضوعي متقاعد كند. هدف متقاعد كردن خواننده است براي پذيرش چيزي و عمل كردن بر مبناي آن. در احتجاج دربارهي موضوع سو گيري ميشود. احتجاج بيطرف نيست.
5.كتاب را از نظر جذابيت، دقت تأثير گذاري، اهميت، جامع بودن، و مفيد بودن براي مخاطبانِ هدف ارزيابي كنيد. نشان دهيد كه آيا استدلالهاي اصلي نويسنده صحيحاند يا نه؟ به نظريات نويسنده واكنش نشان دهيد. با چه چيزي موافقيد و با چه چيز نه؟ چرا؟ نشان دهيد كه آيا نتايج گرفته شده به صورت منطقي و بر اساس شواهد گرفته شدهاند يا نه. مسائلي را كه كتاب مطرح ميكند بررسي كنيد؛ اينكه كتاب چه راهحلها و راهكارهايي را بدونِ راهحل باقي گذاشته است؟ چه نكات ويژهاي نامتقاعد كنندهاند؟ كتاب را با كتابهاي ديگر دربارهي همين موضوع يا ديگر كتابهاي همين نويسنده مقايسه كنيد و دريابيد كه آيا اين تنها تكرار گفتههاي كتابهاي پيشين، يا رد كردن نظريات پيشين است؟ اگر كتاب حرف تازهاي دارد، آيا منابعِ تازه كشف شدهاي هستند كه رويكرد نويسنده را قابل دفاع كنند؟ دربارهي بخشهايي كه مورد توجه ويژه هستند، اظهار نظر كنيد و نكاتي را كه به نظرتان به كتاب ارزش ادبي ميدهد برشمريد. كتاب را به موضوعهاي گستردهتر بسط دهيد.
6.بكوشيد تا اطلاعات بيشتري دربارهي نويسنده به دست آورديد: شهرت، مدارج علمي و تحصيلي، قابليتها، اثر گذاريها، زندگينامه و مانند اينها – هر مطلبي را كه با آنچه مورد نقد قرار ميگيرد مرتبط است و به صلاحيت نويسنده مربوط ميشود. آيا ميتوانيد ارتباطي ميان فلسفهي نويسنده، تجربيات زندگياش، و كتاب مورد نقد، بيابيد؟
7.از شكل كلي و ساختار ظارهري كتاب (گرافيك، طرح جلد، صفحهبندي، صحافي، حروفنگاري و مانند اينها) و از اينكه آيا نقشه و تصوير دارد يا نه سخن بگوييد. كيفيت آنها چگونه است؟ و آيا به فهم بهتر كتاب كمك ميكنند؟
8.پينگاشتهها را بررسي كنيد. آيا نمايهي كتاب دقيق است؟ پينوشتها و پانويسهاي هر بخش را بررسي كنيد. آيا به آگاهيهاي خواننده ميافزايند؟ آيا نكاتي را دربارهي آنچه درون متن آمده روشن ميكنند؟ كتابنامه را بررسي كنيد. چه منابعي مورد استفاده بوده است؟ منابع دست اول هستند يا نه؟ نويسنده چگونه از آنها بهره برده است؟ فهرستي از نكات مهم مورد غفلت تهيه كنيد.
9.خلاصهاي كوتاه از محتواي كتاب ارائه كنيد ،آن را تجزيه و تحليل كنيد، و دربارهاش نظر بدهيد. نتيجهگيريهاي خود را جمعبندي كنيد. همچنين به بخش نتيجهگيري نويسنده توجه ويژهاي بكنيد؛ آيا باورپذير و متقاعده كننده است؟ موضوعات اصلي كتاب را فهرست كنيد و به اختصار ايدههاي نويسنده را دربارهي اين موضوعها، نكتههاي مهم و نتيجهگيريها بيان نمايد. براي تأييد گفتههايتان عبارتها يا بخشهايي از كتاب، ساير آثار نويسنده، يا دربارهي كتاب و نويسندهاش را گو اه بگيريد. اگر كارتان را درست انجام داده باشيد، نتيجهگيري به صورت طبيعي به دنبال آن خواهد آمد؛ كه ميتواند شامل ارزيابي نهايي شما، يا تأييد ديدگاهتان باشد.
+ نوشته شده در یکشنبه سیزدهم بهمن ۱۳۹۲ ساعت 15:46 توسط عزت آشنا
|
وب نوشت کتابخانه قائمیه