معرفی کتاب اسماعیل

مادر اسماعیل، او را پیش پسرخالهاش میرزامناف میفرستد که مرد جهاندیده و پختهای است تا شاید اسماعیل، حال و هوایی تازه پیدا کند، اما همچنان بیقراریها با اوست. حتی عشقی نافرجام که اسماعیل میخواهد به ازدواج بینجامد و نمیانجامد، او را از این سئوال باز نمیدارد که بداند کیست. اسماعیل به مسجد و نماز پناه میبرد و قید همه دوستان دوران قهوهخانه را میزند. بعد به کتابخانه مسجد راه مییابد و درهای تازهای به رویش گشوده میشود. هرچه زمان میگذرد، روح اسماعیل بی قرارتر میشود؛ دیگر نمیتواند در بانک بماند و درست در زمان ارتقاء و دریافت وام و لمس خوشیهای ظاهری زندگی، استعفا میدهد. حالا زمانه زمانه انقلاب است و اسماعیل با دوستان مسجدیاش، پای منبرها حضور مییابند و همه کوشش خود را برای برانداختن رژیم شاه به کار میبرند. تا آنکه در زمان اجرای تعزیه حر در مسجد، یک مأمور به مسجددار پیر سیلی میزند و اسماعیل هم مأمور را میزند و میگریزد و در پی این تعقیب و گریز...
اسماعیل نوشته: امیرحسین فردی انتشارات: سوره مهر
وب نوشت کتابخانه قائمیه